کد مطلب:330052 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:331

مرد شامی و امام حسین
مرد شامی و امام حسین

شخصی از اهل شام به قصد حج یا مقصد دیگر به مدینه آمد. چشمش افتاد به مردی كه در كناری نشسته بود. توجهش جلب شد. پرسید: این مرد كیست؟ گفته شد:

«حسین بن علی بن ابی طالب است.» سوابق تبلیغاتی عجیبی «1» كه در روحش رسوخ كرده بود موجب شد كه دیگ خشمش به جوش آید و قربة الی اللَّه آنچه می تواند سبّ و

مجموعه آثاراستادشهیدمطهری، ج 18، ص: 212

دشنام نثار حسین بن علی بنماید. همینكه هرچه خواست گفت و عقده دل خود را گشود، امام حسین بدون آنكه خشم بگیرد و اظهار ناراحتی كند، نگاهی پر از مهر و عطوفت به او كرد و پس از آنكه چند آیه از قرآن- مبنی بر حسن خلق و عفو و اغماض- قرائت كرد به او فرمود: «ما برای هر نوع خدمت و كمك به تو آماده ایم.»

آنگاه از او پرسید: «آیا از اهل شامی؟» جواب داد: آری. فرمود: «من با این خلق و خوی سابقه دارم و سرچشمه آن را می دانم.».

پس از آن فرمود: «تو در شهر ما غریبی، اگر احتیاجی داری حاضریم به تو كمك دهیم، حاضریم در خانه خود از تو پذیرایی كنیم، حاضریم تو را بپوشانیم، حاضریم به تو پول بدهیم.».

مرد شامی كه منتظر بود با عكس العمل شدیدی برخورد كند و هرگز گمان نمی كرد با یك همچو گذشت و اغماضی روبرو شود، چنان منقلب شد كه گفت:

«آرزو داشتم در آن وقت زمین شكافته می شد و من به زمین فرو می رفتم و اینچنین نشناخته و نسنجیده گستاخی نمی كردم. تا آن ساعت برای من در همه روی زمین كسی از حسین و پدرش مبغوضتر نبود، و از آن ساعت برعكس، كسی نزد من از او و پدرش محبوبتر نیست.» «1»